محمد مهدی جانمحمد مهدی جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

نی نی جون مامان

میلادنور مبارک

میلاد سه پرچم دار عشق دلبر و دلداده و دلدار عشق مبارک سلام گل مامان این اعیاد عزیز را به تو و همه دوستان مهربونمون که بهمون سر میزنن تبریک میگم . این روز ها روزای خیلی خوبیه مخصوصا که برا من خاطرات خیلی خوبی هستن چون هم جشن عقدمون تو این ایام بود هم عروسیمون. دوست داشتم تو همین ایام هم خبر حضورتو اعلام کنم اما هنوز نیومدی و من دیگه نمیتونم جز مامانای ٩١ باشم و انشاالله جزو اولین مامانای ٩٢ باشم و تو هم ای ماه بیای تو دل مامان. بازم من راضیم به رضای خدا هر وقت خودش صلاح بدونه حتما بهتره دیگه. خدا جونم امیدوارم دیگه لیاقت پیدا کرده باشم که این ماه فرشته ی کوچولو مو بهم هدیه بدی آمین ...
4 تير 1391

بیوگرافی

سلام گل مامان میخوام امروز خودمونو برا مهمونای وبلاگمون معرفی کنم من محدثه ام 20 سالمه فرزند ارشد خانواده ام دو خواهر دارم که منتظرن تو بیای و بشن خاله و شما دایی نداری ولی قراره به شوهر خاله ات بگی دایی بابا جون اسمش هادیه 24 ساله تو یه خانواده پر جمعیت به دنیا اومده فرزند ششمه شما 4 تا عمه داری و 4 عمو ما مشهدی هستیم والان مشهد زندگی می کنیم ولی تا شهریور ماه میریم قم اونجا من و بابا تنهاییم تو بیا و مارا از تنهایی در بیار من و بابا جون عاشق همیم و می خوایم که تو بیای تا شور و هیجان زندگیمون صد چندان بشه
30 خرداد 1391

مبعث پیامبر نور و رحمت مبارک

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد                              دلرمیده ما را انیس ومونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت                           به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد این روز بزرگ را به همه مسلمین جهان تبریک میگم و از خدا می خوام  الهم عجل لولیک الفرج اعطنی بمسالتی ایاک جمیع خیر دنیا و جمیع خیر الاخره   ...
29 خرداد 1391

سلام

مامان جون من امروز این وبلاگ را درست کردم تا خاطرات تو را تو این وبلاگ بنویسم اما هنوز شما نیومدی تو دلم یعنی شاید باشی ولی من خبر ندارم خدا کنه اومده باشی من و بابا جونت دوست داریم زودتر تو را داشته باشیم ...
27 خرداد 1391