محمد مهدی جانمحمد مهدی جان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

نی نی جون مامان

فدای اصغر تشنه لب آقا بشم

1391/9/3 15:06
354 بازدید
اشتراک گذاری

اصغر شش ماهه

سلام پسرم

مجتبی جونم امروز میخوام از علی اصغر برات بگم مامان جون

امروز روز اصغر آقاست تو همه جای ایران همایش شیرخوارگان برگزار شد من دوست داشتم با تو برم تواین همایش شرکت کنم اما تو نبودی و دلم نیومد که برم مامانی از خدا بخواه که تا سال دیگه خواهر یا برادرتو بفرسته پیش من و بابا خیلی دلم براش تنگه گاهی من گاهی هم بابا از این دل تنگی بهانه گیر میشیم

حالا بگذریم داستان علی اصغر امام تو روز عاشورا

از روز شش محرم آب را به آقا بستن و همه کاروان 4 روز بود که آب نخورده بودن دیگه رباب مادر اصغر هم شیر نداشت که به اصغر بده و اون کوچولوی معصوم هم تشنه بود

یه قول معروف هست که آقا اصغرو برد بیرون و به دشمن گفت سیرابش کنن اما امام کسی نبود که بخواد از دشمن خواهش کنه و اصغرو برد بیرون تا به دشمن نشون بده که با همه هستی اومده تا از دین خدا دفاع کنه اصغر روی دستای آقا بود که حرمله نانجیب با تیر سه شعبه زد به گلوی کوچولوی علی اصغر امام امام خون علی اصغرو پاشید به آسمون

امام نتونست اصغر را اونجوری ببره پیش رباب .

رفت پشت خیمه با شمشیرش یه قبر کوچولو برا اصغر شش ماهه کند و علی کوچولوی معصومو دفن کرد

این لشکر شیاطین تنها با مردای جنگی کار نداشتن بلکه آب را بر خانواده آقا هم بست خانواده آقا را هم عصر عاشورا به اسارت برد

اصغر شش ماهه را هم به شهادت رسوند

نوجوونای لشکر رو هم به شهادت رسوند

فقط خواست خدا بود که امام سجاد تو اون روز مریض باشه و به میدان نره و زنده بمونن تا شیعه بدون راهنما و امام نمونه

از خود امام سجاد میخوام که پیش خدا واسطه بشه یه نی نی سالم و صالح و علوی بهم بده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
7 آذر 91 13:48
خاله میایی وبلاگم عکسای علی اصغر شدنم رو ببینی؟ منتظرتم
مامان حسام کوچولو
7 آذر 91 16:06
انشالله هر چی خیر و صلاحتونه براتون پیش بیاد.