بدون عنوان
سلامی دوباره این مدت میومدم و سر میزدم اما نمیدونستم چی بگم ولی الان یه حرفایی دارم من از اول خیلی خوب روحیه ام را حفظ کردم و اصلا جلو دیگران گریه نکردم و به مامانم و خواهر کوچیکم روحیه میدادم فقط یکی دوبار تو بغل همسر عزیزم گریه کردم و چند باری هم پیش آقا امام رضا تقریبا خودمو خالی کردم اما هنوز یه کم حساسم امیدوارم خدا صبرمو بیشتر کنه ازنظر جسمی هم متاسفانه با اینکه دوران بارداری خیلی کوتاه بود اما خیلی ضعیف شدم که الان دارم خودمو تقویت میکنم و بعد از گذشت تقریبا چهل روز از سقط الان به یه سری از حکمت های این اتفاق پی بردم و از خدا میخوام یه زمان مناسبتری که به صلاح باشه و من و همسر مهربانم آمادگی و لیاقت ...